رباعی های سعید مبشر
تعداد بازديد : 289
باران زلال و خوش قدم هدیه به تو
صد آینه در سپیده دم هدیه به تو
از حسرت باغ یک به یک می کاهند
هر شاخه گلی که می دهم هدیه به تو
اشعار سعید مبشر
از هرم سخن چکامه ام می سوزد
مقصد نرسیده نامه ام می سوزد
مابین حروف اسم آتش مخفی ست
یک روز شناسنامه ام می سوزد
اشعار سعید مبشر